کد مطلب:124397 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:123

فروش موقوفات پدر را نپذیرفت
[85]-165- دیلمی می گوید:

امیرمؤمنان علیه السلام درخت های خرما می كاشت و می فروخت و با پول آن، برده ها را می خرید و آزاد می كرد و به اندازه ای كه بی نیاز از مردم باشند، به آنان می بخشید. و [روزی] یكی از بردگان به حضرت امیر علیه السلام خبر داد كه در بستانش، چشمه ای جوشیده كه همچون گردن شتر، آب از آن می جوشد، فرمود:وارث ها را مژده ده، وارث ها را مژده ده، وارث ها را مژده ده! سپس شاهدانی حاضر كرد، و آنان را گواه گرفت كه آن را در راه خدا - تا [قیامت، یعنی] روزی كه خدا زمین و زمینیان را به ارث می برد - وقف كرد و فرمود:من این را از آن جهت انجام دادم كه خدا از من، آتش را برگرداند.

و معاویه حاضر شد كه برای خرید این چشمه و بستان، دویست هزار دینار به امام حسن علیه السلام بدهد، امام علیه السلام فرمود:من چیزی را كه پدرم در راه خدا وقف كرده است، هرگز نخواهم فروخت.

[و می گوید:] و حضرت امیر علیه السلام میان هیچ دو كاری مخیر نمی شد مگر آن را كه در طاعت خدا، سخت تر بود، انجام می داد. و چون سجده ی شكر به جا می آورد، از خشیت خدای متعال بی هوش می شد. و فاطمه زهرا علیهاالسلام در نماز خود از خوف خدا از نفس بازمی ماند. [1] .


[1] ارشاد القلوب:105.